سرطان من را به زانو در نیاورد بلکه باعث شد سر پا بایستم

سرطان من را به زانو در نیاورد بلکه باعث شد سر پا بایستم

من نمی دانستم سرطان تخمدان دارم، تا وقتی که به مراحل پیشرفته رسیده بود. آنقدر پیشرفته که حتی زمانی برای شوکه شدن از این خبر هم نداشتم و فوراً برای برداشتن تومور به اتاق جراحی منتقل شدم. توموری بزرگ تقریباً 5/2 کیلو گرمی که دکتر رائو، جراح سرطان شناس، در حالی که من روی تخت دراز کشیده و بیهوش بودم آن را با دقت از از داخل بدنم برداشت.

اینکه فقط بگویم سرطان بیماری دشواری است، کم است. این بیماری آنقدر وحشتناک است که شما و خانواده تان را با هم حریصانه می بلعد. روش های درمانی اش هم دردناک است، حتی عادت اشتباهمان که سرطان را برابر با مرگ می دانیم هم در مورد آن کم است. به عنوان یک بیمار سرطانی باید تمام تلاشم را می کردم تا در حالی که هیولای درونم داشت من را ذره ذره می خورد و نابود می کرد روحیه ام را حفظ کنم.

جراحی هیچ وقت برای از بین بردن کامل سرطان کافی نیست؛ چون همیشه یک سری سلول های میکروسکوپی سرطانی هستند که از چشم جراح و تیغ جراحی اش فرار می کنند و در بدن باقی می مانند و می توانند خطرناک باشند. بنابراین بعد از جراحی تحت شش دوره شیمی درمانی که یک در مان سیستمیک بود قرار گرفتم.

اما متاسفانه این هیولا قصد نداشت دست از سر من بردارد. البته بعد از گذراندن دوره های درمان سرطانم به طور کامل از بین رفت اما چهار سال و نیم بعد دوباره رشد کرد و بیماری ام برگشت. مطمئن بودم این بار کارم تمام است اما دکتر ردی اینطور باور نداشت. او یک بار دیگر وقتی برای دو مین بار غرق دنیای دارو، سوزن و ترس می شدم حمایت کرد. در مجموع تحت شش دوره شیمی درمانی و سی و سه جلسه پرتو درمانی قرار گرفتم.

قبل از آنکه شیمی درمانی آغاز شود خیلی ترسیده بودم هر دوبار همین حس را داشتم اما من از آن تعداد اندک آدم های خوش شانس بودم که با عوارض جانبی کمی مواجه می شوند. در آخرین روز درمان دکتر ردی پیشنهاد کرد تا به صورت روزانه ورزش کنم. در تمام طول درمان دکتر ردی بی وقفه به من و خانواده ام کمک می کرد و هوایمان را داشت. می گویند دکترها به خدا نزدیکند و من هیچ وقت این مثل را درک نکرده بودم تا زمانی که دکتری مثل دکتر ردی و دکتر رائو را دیدم. من و کل خانوده ام قدردان آنها و تیمشان هستیم که بسیار مهربان، مفید و موثر بودند و در تمام شرایط کنارمان بودند.


حالا درمان به پایان رسیده است و من یکی زندگی شاد و سلامت دارم دوست دارم به تمام بیماران سرطانی که داستانم را می خوانند بگویم ((نترسید افسرده و نگران نشوید. با کمک پزشکان و تکنولوژی پیشرفته می توانید بر این بیماری غلبه کنید.))

پیمایش به بالا
Scroll to Top