سرطان یکی از بیماری های است که بشر پیوسته خود را در معرض آن احساس می کند (رزمی و همکاران، ۱۳۹۵: ۶۱). در اکثر موارد این بیماری باعث آسیب پذیرتر شدن بیماران در مقابل مشکلات و ایجاد اختلال در انجام فعالیت های روزانه، اجتماعی و همچنین باعث مختل شدن ارتباطات فردی و غیر مؤثر شدن مکانیسم های سازگاری آنها می گردد و به علت بستری شدن های مکرر، ایجاد تنش روانی در افراد مبتلا می کند (هان و همکاران، ۲۰۰۲) این افراد دچار یاس و ناامیدی میشوند و احساس می کنند در یک موقعیت غیر قابل کنترل و سخت گرفتار شده اند (میسل و همکاران،۲۰۱۱). این کاهش امید در بیماران مبتلا به سرطان منجر به کناره گیری و دوری آنان از جامعه و اطرافیان می شود که این واکنش تحت عنوان انزوای اجتماعی شناخته می شود و سلامت اجتماعی افراد مبتلا را به خطر می اندازد.
یک راهبرد مؤثر مقابله با بیماری و یکی از منابعی که می توان به بیماران در تطابق با بیماری کمک کند تقویت امید است که تحت تاثیر عوامل مختلفی شامل: حمایت اطرافیان، مذهب، پذیرش بیماری، آگاهی و شناخت وضعیت بیماری، قرار دارد. امید منبع اصلی برای رویارویی با سرطان و دیگر بیماری های مزمن می باشد. با وجود این که برای ارائه تعریف یکسان از امید بین محققین توافقی وجود ندارد ولی در کل محققین امید را جزئی از وجود انسان دانسته که اثرات غیر قابل انکاری بر سلامتی دارد. امید یکی از مهم ترین عواملی است که سبب افزایش اعتماد به نفس در بیماران و افزایش مشارکت آنان در فرایند درمان می شود. امید مکانیسم مقابله ای موثری را برای این بیماران فراهم نموده و آنان را در مراحل مختلف بیماری از تشخیص تا مرحله نهایی یاری میرساند و نقش مهمی در فرایند بهبودی دارد (افروز، ۱۳۹۳: ۶و۵). این فرایند به انسان اجازه می دهد تا بر موقعیت های استرس زا غلبه داشته باشد و او را قادر می سازد تا تلاش ثابتی را برای رسیدن به اهداف خود انجام دهد. انسان هایی که امید بیشتری دارند تلاش شان را صرف کسب اهداف بیشتر می کنند، اهداف شان را با اطمینان بیشتری به دست می آورند و آنها را با اهداف سخت تر دیگری ارزیابی می کنند، اما کسانی که امیدواری کمتری دارند این گونه نیستند. امید، عاملی است که باعث افزایش زندگی می شود و افراد را قادر می سازد که دیدی فراتر از وضعیت کنونی و نابسامانی و درد و رنج خود داشته باشند. از نتایج مثبت افزایش امید می توان به معنی دار شدن زندگی، انرژی برای کار، حفظ شادی و حفظ زندگی، آرامش و سازگاری با شرایط زندگی اشاره نمود.
چندین مطالعه در طول دهه گذشته اهمیت امید را در جمعیت بزرگسالان نشان داده، پژوهش ها نشان داده که افراد دارای امید بالاتر از تفکرات مثبت و عزت نفس بیشتری نسبت به کسانی که امید کمتری دارند، برخوردارند. افراد با سطح امید بالا احساسات را با انرژی بیشتری بروز می دهند و خودشان را به شکل مثبت تری معرفی می کنند (کوری و همکاران، ۱۹۹۷). افراد امیدوار از فواید سلامتی قابل اطمینانی بهره مند هستند. برای مثال هارنی (۱۹۹۰) گزارش داده است افرادی که امید بالایی دارند علاقه بیشتری به شرکت در تمرینات جسمانی دارند. همچنین پژوهش ها تحمل درد را با امید مرتبط می دانند یعنی افراد با امید بالا دو برابر بیشتر از افراد کم امید درد را تحمل کرده اند.
با توجه به اهمیت مفهوم امید در فرایند درمان افراد مبتلا به سرطان، ضروری است تا افراد فعال در این حوزه توجه بیشتری به افزایش آن داشته باشند و از بروز پیامد های اجتماعی این بیماری و یا کاستن از این پیامدها جلوگیری کنند، که این مهم از طریق برنامه های درمانی، همچون امید درمانی محقق می شود.
امید درمانی فرایندی است که طی آن افراد ابتدا اهداف خود را تعیین می کنند، سپس راهکارهایی برای رسیدن به آن اهداف خلق می کنند و بعد از آن انگیزه لازم را برای به اجرا درآوردن این راهکارها ایجاد کرده و در طول مسیر حفظ می کنند. اشنایدر و همکاران (۱۹۹۱) یک نظریه ترکیبی مبتنی بر هدف را مطرح کردند و برای اولین بار زمینه را برای سنجش معتبر و قابل اعتماد امید در افراد گشودند.
نظریه امید اشنایدر بر سه مؤلفه بیان تأکید دارد: اهداف، راه حل ها و منابع انگیزشی افراد.
۱) اهداف: اهداف، از ارکان اصلی نظریه امید هستند که می توانند کوتاه مدت یا بلند مدت باشند و از نظر اهمیت طبقه بندی شوند، اهداف بایستی به حد کافی ارزشمند باشند و همچنین بیش از حد آرمانی و غیر قابل دسترسی نباشند. (آوریل و همکاران، ۱۱۹۰ به نقل از اشنایدر، ۲۰۰۰). در نظریه امید، اهداف منابع اصلی هیجان هستند، هیجان مثبت ناشی از دستیابی به هدف هیجان منفی ناشی از شکست در دستیابی به هدف و یا تصور دور شدن از آن است (اشنایدر، ۲۰۰۲). پس با توجه به پیوند بین دستیابی به هدف و هیجان مثبت، ممکن است افراد مناسب ترین راهکار را تعیین هدف آسان و قابل دستیابی بدانند گرچه این باور درست نیست و غالبا افرادی که میزان ”متوسطی” از دشواری را برای رسیدن به اهداف انتخاب می کنند، نتیجه مثبت و بهتری می گیرند (اشنایدر،۱۹۹۴).
۲) راه حل ها: راه های عملی برای رسیدن به هدف هستند که در گفتمان درونی از قبیل “من راهی برای انجام این کار پیدا خواهم کرد” مشاهده می شود. اگرچه در این مرحله نیازمند یک راه حل قابل استفاده در خصوص هدف می باشیم، اما افراد دارای سطوح امید بالاتر اغلب قادر به تصور “چندین راه حل” هستند و از “تفکر خلاق” استفاده می کنند. این راه های متعدد هنگامی که فرد مجبور به مقابله با مانع های مشکل در رسیدن موفقیت آمیز به اهداف می شود، تعیین کننده هستند. از آنجا که برخی طرح ها و نقشه ها ممکن است با شکست روبرو شوند، افراد دارای امید بالا، به منظور مقابله با موانع احتمالی، چندین راه حل را در نظر می گیرند (اشنایدر،۱۹۹۱-۱۹۹۶، ایرولیگ و همکاران، ۱۹۹۸)
۳) منابع انگیزه: مؤلفه دیگر این نظریه است، که به شخص اطمینان می دهد، قادر به شروع و تحمل تلاش های ضروری برای دنبال کردن راه حل خاص خود می باشد. در زمان رویارویی با مشکلات وجود ذهنیت مثبت در بالا بردن انگیزه بسیار موثر است. افراد امیدوار همواره به دنبال یافتن هدف و تلاش برای تحقق آن هستند و در زمان برخورد با موانع می توانند انگیزه خود را حفظ کرده و راه جدیدی را پیدا کنند. البته باید توجه داشت، اهداف افراد بدون انگیزه حرکت به سمت آن و حفظ تلاش لازم برای نیل به آن قابل دسترسی نخواهد بود. استفاده از گفتارهای درونی “من می توانم این کار را انجام دهم” و ” من قصد ندارم متوقف شوم” کمک کننده خواهند بود. (اشنایدر، لاپونیته کروسون و ارلی، ۱۹۹۸).
با در نظر گرفتن تأثیر امید در روند بهبودی بیماری، افراد می بایست اقدامات پیشگیرانه ای را در جهت تقویت امید و داشتن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت طرح ریزی و اجرا کنند. ایجاد، تقویت تفکر امیدوارانه در هشت مرحله میتواند برنامه ریزی شود که اهداف هر مرحله به قرار زیر است:
مرحله اول:
- تفکر در مورد مفاهیمی از جمله امید که در زندگی دارای اهمیت هستند.
- نوشتن داستان یا روایتی از زندگی خود به صورت خلاصه که دربردارنده موفقیت ها و شکست هایتان باشد.
مرحله دوم:
- در مورد داستان و حکایات زندگی خود فکر کنید، دلایل شکست، موفقیت و مؤلفه های امید را در این داستان ها مشخص نمایید و به خاطر بسپارید که هدف گذاری در زندگی بسیار مهم است. زندگی کنونی شما مدیون هدف هایی است که به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه انتخاب کرده اید و بنابراین آینده شما بستگی به هدف هایی دارد که برای خودتان انتخاب می کنید.
- اهدافی که در زندگی دنبال می کنید را نوشته و اگر هدفی را دنبال نمی کنید، بنویسید.
« فاقد هدف مشخص».
مرحله سوم:
- بررسی و شناسایی اهداف مناسب (اولویت بندی اهداف مهم، قابل دستیابی و قابل اندازه گیری)
- هدف باید مشخص و معین باشد.
- قابل اندازه گیری باشد . یعنی حتی تاریخ حدودی آن را هم بتوان از حالا تعیین کرد. در خیال و توهم نگنجد و مربوط به زمان آینده دور و قدیم نیز نباشد.
- هدف قابل دستیابی و در دسترس باشد؛ خیلی بزرگ و عجیب نباشد. رسیدن به اهداف بسیار بزرگ، نیازمند کسب موفقیت های پی در پی از طریق اهداف کوچک تر می باشد تا آمادگی لازم برای رسیدن به اهداف بزرگ و در نتیجه موفقیت های بزرگ ایجاد شود.
- هدف مطابق با علاقه و خواست خودتان باشد.
- در بازه زمانی معینی تعیین شود و دستیابی به آن، محدود به زمان باشد. بین یک ماه تا حداکثر دو سال باشد و همچنین کمتر یا بیشتر نباشد. یک هدف مشخص را در این مدت دنبال کنید. محدودیتی که برای شما وجود دارد این است که اهداف باید مثبت ( یک چیزی به زندگی شما بیفزاید) و بر خلاف اهداف منفی (مثل جلوگیری از یک رفتار یا عادت بد) باشند به عنوان مثال: “من می خواهم از سرطان خلاص شوم”، اشتباه است و باید گفته شود من می خواهم تمام تلاشم را برای طی کردن روند درمان انجام بدهم.
مرحله چهارم:
- تهیه فهرست مسیرها و شناسایی راه حل های مناسب برای رسیدن به اهداف. این مسیر ها و راه حل ها، راه های عملی، ممکن و کارآمد برای رسیدن به اهداف می باشند. برای مشخص کردن راه های عملی، ابتدا باید اهداف کلی به اهداف خرد تبدیل شوند و سپس برای این اهداف مسیر یا مسیرهایی را در نظر گرفت. به طور مثال برای افراد مبتلا به سرطان که می خواهند روند درمانی خود را به خوبی طی کنند، ابتدا باید در خصوص بیماری خود تحقیق کرده، اطلاعات لازم درباره پزشکان متخصص در این حوزه را لیست کنند و راه های در پیش را جهت درمان ارزیابی و با توجه به شرایط خود درمان را آغاز نمایند.
- تمام راه های ممکن و کارآمد برای رسیدن به اهداف خود را نوشته و لیست نمایند.
مرحله پنجم:
- تلاش برای افزایش انگیزه با استفاده از تفکرات و تکرار واژه های مثبت. مهم ترین خصوصیتی که می توانید در خود پرورش دهید تا به شادی و موفقیت های بزرگ دست پیدا کنید، مثبت اندیشی است. مثبت اندیشان در هر موقعیتی دنبال خوبی ها می گردند، به ویژه زمانی که با موانع و موقعیت های ناگوار روبه رو می شوند، سعی می کنند به جنبه ی مثبت هر رویدادی فکر کنند. جملات انگیزشی ای وجود دارند که خودآگاه انسان بلافاصله آنها را به شکل فرمان می پذیرد. آنها تأثیری مستقیم بر چگونگی احساسات و افکار نسبت به خود دارند. مثبت اندیشی را می توان «داشتن امید همیشگی به یافتن راه حل» و به تعبیر شایع «خوش بینی» نسبت به جهان، انسان و خود شمرد.
- در زندگی روزمره و در تعاملات روزانه خود از این واژه ها استفاده نمایند و نتایج آن را برای خود یادداشت کنید.
مرحله ششم:
- استفاده از جملات مثبت مانند «من می توانم این کار را انجام دهم» و «من فرد لایقی هستم».
- شناسایی موانع، از جمله خودگویی های منفی و خطاهای شناختی که در تعقیب هدف مورد نظرتان ایجاد شده و تهیه لیستی از آنها.
- به همراه داشتن دفترچه خاطرات شخصی از خودگویی ها می تواند وسیله مناسبی برای این کار باشد.
مرحله هفتم:
- آموزش مقابله با موانع به وسیله ایجاد” راه حل های جانشین” مناسب و کارآمد با به کارگیری خلاقیت.
- جمله کلیدی در این مرحله این است که « یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت”.
مرحله هشتم:
- جمع بندی و نتیجه گیری مراحل قبل که شامل:
- اهداف
- راه حل ها
- موانع
- عزم راسخ ( اراده)
- ارزیابی فرایند
- بازاندیشی و تلاش مجدد
نتیجه گیری:
امید درمانی در افزایش انگیزه و امید به زندگی بیماران مبتلا به سرطان تاثیرگذار است. این فرایند به بیماران کمک می کند تا اهدافی را برای خود تعیین کنند، مسیر های متعددی را جهت رسیدن به این اهداف مشخص نمایند و انگیزه ای برای رسیدن به این اهداف داشته باشند و با شناسایی موانع موجود، بر آنها غلبه کنند. بنابراین هدف گذاری و برنامه ریزی برای رسیدن به این اهداف ذهن فرد بیمار را امیدوار تر می کند و باعث ارتقای توانمندی وی و بوجود آمدن دید مثبت نسبت به این بیماری می شود .
استفاده از تکنیک های رفتاری مانند آموزش آرمیدگی به منظور کاهش اضطراب و خشم بیماران راه گشا است؛ چرا که با رهایی از تنش های روانی و کسب آرامش، فرد بهتر می تواند دوره درمان را ادامه دهد. میتوان توصیه کرد تا بیماران با انجام فعالیتهای ساده و در حد توان در منزل و یا محیط کار حس توانمندی خود را افزایش دهند.
یکی دیگر از منابع اصلی رشد امید، ارتباط با اطرافیان و برخورداری از حمایت اجتماعی است. محیط حمایت کننده به فرد امکان می دهد تا اهدافش را بهتر دنبال کرده و انگیزه او را بالا می برد همچنین به فرد قوت قلب می دهد که مشکل او درمان پذیر است. مسلم است که بیماران مبتلا به سرطان امیدوار، بر حل مشکل خود متمرکز شده، برای درمان فعالانه عمل می کنند و رفتارهای غربالگری سرطان مانند ماموگرافی و … را انجام می دهند. از سوی دیگر در مواجهه با تشخیص و درمان سرطان، پریشانی کمتر و تطابق بیشتری دارند بنابراین در مراحل درمان و عوارض آن مانند ریزش مو، تهوع، اضافه وزن و … انعطاف بیشتری نشان می دهند. امید به زندگی بر روی کیفیت زندگی فرد بیمار تأثیر گذاشته به این صورت که این افراد به بهبودی امیدوارند با افکار مثبت و خوشبینی نسبت به آینده، گام های محکم تری را در مسیر بهبودی بر می دارند و تمام تلاش خود را برای برداشتن موانع صرف می کنند و برنامه های زندگی خود را در راستای مبارزه با این بیماری تنظیم می کنند. (موحدی و همکاران، ۱۳۹۴: ۸۸).