دکتر آرش جنابیان
فوق تخصص سرطان شناسی بالینی
در این ویدیو آقای دکتر آرش جنابیان به مناسبت روز جهانی سرطان به ارائه توضیحاتی در این خصوص میپردازند.
متن سخنان آقای دکتر آرش جنابیان:
به نام خدا. سلام میکنم به بینندگان و شنوندگان عزیز. و از انجمن خیریهی نور سپاسگزارم که کارش حمایت از بیماران مبتلا به سرطان است. و این کار را در ابعاد مختلف به بهترین شکل ممکن انجام میدهند. لطف کردن و به یاد بنده بودن. من دکتر آرش جنابیان هستم. فوق تخصص سرطان شناسی از دانشگاه دکارت پاریس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، مدیر گروه خون و سرطان این دانشگاه، و عضو انجمن خون و سرطان ایران. به مناسبت روز جهانی سرطان، دستور دادند تا چند کلمهای با مخاطبین محترم صحبت کنم.
روز جهانی سرطان، در تاریخ ۱۴ فوریه است. نامگذاری این روز از سال ۲۰۰۰ شروع شد. در سال ۲۰۰۰، مجمع بسیار بزرگی متشکل از مجامع مختلف علمی، فرهنگی و بینالمللی، مثل انجمن سرطانشناسی اروپا، انجمن سرطان شناسی آمریکا و انجمنهای سرطانشناسی قارهای یا ملی کشورهای مختلف که حرفی برای گفتن در این زمینه داشتند به اضافهی سازمانهای مهم بینالمللی مثل سازمان ملل متحد، این برنامه رو در پاریس پیاده کردند. هدف اولیه این بود که یادآوری شود که مسالهی سرطان مسالهای جهانیست، محدود به جای خاصی نیست و در همه جای دنیا این مشکل وجود دارد. اقسام مختلف آن در حال تشخیص است. در جاهای مختلف شدت و ضعف دارد. بعضی جاها شیوع یک سری بیماری بیشتر است و بعضی جاها بیماریهای دیگر که به آن اشاره میکنیم. و حساس کردن مردم و مسئولان و تصمیمسازان نظام سلامت در کشورهای مختلف و در مجامع بینالمللی نسبت به اهمیت این موضوع. برای این که اقداماتی شود برای تشخیص بهتر، تشخیص زودرس، تشخیص دقیقتر. و به دنبالهی آن، کار درمانی بهتر، متناسبتر، کمعارضهتر و موثرتر.
از سال ۲۰۰۰ این کار داره انجام میشه و برنامههای مختلفی در سطح جهانی و در کشورها پیاده میشود. و هر سال این روز، با یک شعار و یک برنامه همراه است. این شعار هر سال عوض میشد، الان مدتیست که هر دو-سه سال یکبار عوض میشه. شعاری که برای سه سال فعلی، یعنی از ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴، برای روز سرطان در سطح بینالمللی در نظر گرفته شده هست: Close the care gap. یعنی فاصلهی تفاوتهای درمانی رو به حداقل رسوندن. چیزی که از این پیام درمیاد عدالت درمانی است.
چرا بیماری در پاریس یا شیکاگو بهترین درمانهای به روز با بهترین امکانات برایش انجام بشه، ولی بیمار دیگر در جای دورافتادهتر حتی بیماریش تشخیص داده نمیشه. یا اگر درمانی براش انجام میشه، درمان خیلی خوبی نیست. هدف برداشتن موانعیست که عمدتا موانع اقتصادی هستند، در جهت دسترسی بخش قابلتوجهی از مردم دنیا به ابزارهای تشخیصی و درمانی که در جهان وجود دارد. من فکر میکنم با توجه به این شعار فعلی، فرصت مهمیست که با در نظر گرفتن میزان دانش دانشمندان پزشک که رشتهی سرطان شناسی در کشورمون، ما باز هم خودمون رو به دنیا و استانداردهای روز نزدیکتر کنیم و مردم از این امکانات بهرهمند بشن.
برای مثال، در درمان نوع خاصی از سرطان، رودهی بزرگ، اگر نوع موضعی پیش رفته باشه، که زیاد هم پیش میآید، اگر گایدلاینهای بینالمللی روز در شرایط فعلی، به خوبی اجرا بشه، میزان بقای ۵ سالهی این بیماران بالای ۶۲-۶۳ درصده. یعنی ۶۲-۶۳٪ بیماران اگر مطابق علم و گایدلاینهای روز درمان بشن زنده خواهند موند در پنج سال آینده بدون عود بیماری. اما اگر خارج از این گایدلاینها و مسیرها درمان انجام بشه، این عدد ۶۳ به ۲۳٪ میرسه. یعنی بین درمان استاندارد و درمان غیراستاندارد ۳۵٪ اختلاف وجود داره. این مثال گویای این شعاره. بنابراین تلاش بشه تمام مردم دنیا بتونن از بهترین ابزارهای تشخیصی و درمانی بهره ببرن تا بقای بیماران بدون بیماری افزایش پیدا کنه.
با پیشرفتهای خوبی که در علم سرطان شناسی در سالیان اخیر شکل گرفته، در بیمارانی که فرمهای محدودی از بیماری رو دارن، یعنی بیماری آنها محدود به ارگان اولیه است، میزان بهبود قطعی بسیار بالا رفته. و در بیماران متاستازیک، یعنی آنهایی که تومورشان از ارگان اولیه به جاهای دیگه سرایت کرده، هم باز میزان بقای بدون بیماری افزایش قابل توجهی داشته. علت این اتفاقات بهتر شدن روشهای درمانی سرطانی است. علت اصلیش به نظر من کار تیمیه. انکولوژیستها و دست اندرکاران تشخیص و درمان سرطان یاد گرفتن که باید با هم کار کنن. در یک تیم درمانی سرطان، انکولوژیست، پاتولوژیست، جراح اون ارگان و جراح سرطان، متخصص پرتودرمانی، مددکار إجتماعی، روانشناس،متخصص تغذیه باید حضور داشته باشند تا کار بهتر انجام بشه. و نتیجهی این اتفاقات و بخصوص کار تحقیقاتی بسیار ارزشمند در ده- بیست سال گذشته باعث شده تا مسالهی سرطان بهتر درک بشه و ما بهتر بفهمیم چی میشه مردم سرطان میگیرن. وقتی این رو بفهمیم و اتفاقات در پی این موضوع رو بشناسیم و باهاش آشنا بشیم، اونوقت میتونیم درمانهایی بکنیم که روی اون سرطان خاص اثر داره بدون این که به جاهای دیگهی بیمار آسیب بزنه.
فلسفهی درمانهای جدید مثل درمانهای هدفمند (تارگتد تراپی) یا ایمونوتراپی (درمانیهای مبتنی بر ایمنی بیمار) همینه. ما برای این که بهتر مقولهی سرطان رو بفهمیم بهتره تعریفی از سرطان داشته باشیم. سرطان چیه؟ واقعیت اینه که حتی افراد دست اندر کار هم به درستی روی این تعریف توافق ندارن. تعریف من از سرطان مناسب میدونم که جا بیفته برای مردم و پزشکها اینه:
اولا بدونیم سرطان یک بیماری نیست. سرطان صدها، حتی هزارها بیماری مختلفه. که مکانیزم ایجاد این بیماریها، از یک بیماری به یک بیماری دیگه با هم تفاوت داره. در داخل یک ارگان چندین نوع سلول داریم. این سلولها هرکدومشون میتونن منشا یک بیماری بدخیم باشن. این که کدوم سلول منشا اولیه تومور باشه و این که تومور اصلا چطور شکل بگیره، رشد کنه و و متاستاز پیدا کنه تفاوت داره. سرطان، رشد و بقای غیرعادی سلولهاییست در یک بخشی از بدن. سلولها تکثیر پیدا میکنن، در هر ارگانی تعداد مشخصی دارند که گاهی تا میلیونها میرسند. مهمتر از هرچیز، هر سلول زمان طول عمر مشخصی داره. ما در بدن سلولهایی داریم مثل سلولهای گلبولهای سفید که عمرشون در حد چند ساعته. در مقابل، سلولهای دیگری در همان سیستم خونساز داریم که سالها در ارگانهای خاص، سیستم لنفاوی، مغز و استخوان و جاهای دیگه بدن باقی میمانند و زندگی میکنند. طبیعتا، سرطانی که سلولهای گروه اول میگیرن با سرطانی که سلولهای گروه دوم میگیرن تفاوت داره.
ویژگیهای سلول سرطانی اینهاست:
اولا قابلیت تکثیر و رشد نامحدود دارن. به طور طبیعی برنامهریزی سلولها و محیط اطراف اونها و هستهی داخلشون طوری است که سلول عمر مشخصی داشته باشه و تکثیر مشخصی هم داشته باشه. سلول سرطانی از این قاعدهی تکثیر مشخص خارج میشه و قابلیت تقسیم و تکثیر نامحدود پیدا میکنه. سلولی که باید چند ساعت عمر بکنه تا چند سال بقا پیدا میکنه. نمیمیره. چند روز، چند ماه. این باعث انباشته شدن سلولها در یک ناحیه میشه و این مساله ویژگیهای بعدی سلول سرطانی رو توجیه میکنه.
یکی از این ویژگیها، قابلیت تهاجم بافتی به بافتهای اطراف و همچنین قابلیت مهاجرت به بافتهای دوردست، که یعنی متاستاز، هست. خیلی مواقع سلول سرطانی از مرگ برنامهریزی شدهی سلولی که توضیح دادم، که اسمش آپوپتوز هست، خارج میشه. سلولها میرن جایی که فضای مناسبتر و جدیدی برای رشد پیدا کنن.
ویژگی بعدی سلول سرطانی، حساسیت خودمختار به فاکتورهای رشده. ما در تمام محیطهای سلولی، فاکتورها و هورمونهای رشد داریم. بعضی از سلولهایی که بدخیم میشن، به طور غیرعادی به این فاکتورها حساس میشن و واکنش نشون میدن و رشد و تکثیر غیرعادی پیدا میکنن. در مقابل، فاکتورهایی هم داریم که در صورت نیاز مثل ترمز دستی جلوی این رشد غیرعادی رو میگیرن. سلولهای سرطانی از این قاعده هم خارج میشن. بینظمیای که پیدا میکنن، بقای خاصی بهشون میده.
یک ویژگی مهم دیگه سلول سرطانی، فرار از دفاع و سیستم ایمنی خود بیماره. در طول روز صدها و هزاران سلول غیرعادی در بدن ما ساخته میشه. سیستم ایمنی ما اونها رو شناسایی میکنه، جذبشون میکنه و دفعشون میکنه. اگر قابلیت فرار از سیستم ایمنی اتفاق بیفته، این مقابلهی مستقیم با سلول غیرعادی از بین میره و سلول باقی میمونه. این اتفاقات در یک گروه سلول منجر به شکلگیری سلولهای سرطانی میشه. و این نحوهی رشد خارج از نظم، تکثیر بیقاعده و بقای طولانی مدت منجر به تومور میشه. توموری هم که از ارگان اولیه جابجا بشه و متاستاز پیدا کنه باعث سرطان بدخیم میشه.
سرطان چطوری تشخیص داده میشه؟
اساس تشخیص سرطان و سلولهای بدخیم، مطالعهی سلوله. یعنی کار پاتولوژی. نمونه برداری از بافت. صرفا پیدا کردن یک توده در قسمتی از بدن، چه توسط خود مریض چه توسط ما پزشکان، الزاما بدخیمی و سرطان نیست. تا زمانی که نمونهبرداری مستقیم بافتی نکنیم و اون بافت مشکوک رو به طور کامل برنداریم و به پاتولوژی نبریم و بررسی نشه، نمیشه گفت که سرطانی هست یا نه. در اینجا من به دو تعریف که معمولا برای شما سوال بر انگیز هست اشاره می کنم. گرید و استیج.
گرید درجهی تمایز سلولیست. استیج درجهی پیشرفت بیماریست. وقتی از صحبت از گرید میشه، این یک اصطلاح بافت شناسیست. یک اصطلاح پاتولوژی. هر چی گرید بالاتر باشه، یعنی سلولها با سلول طبیعی تفاوت بیشتری دارن و غیرطبیعی ترن. تهاجمی ترن. هر چی گرید بالاتر باشه، قابلیتهای بدخیمی سلول بیشتر میشه. پس تعریف، یک تعریف بافتیست.
استیج، درجهی پیشرفت بیماریست. که استیج ۱، ۲، ۳ و ۴ داریم. استیج یعنی بیماری تا کجای بدن پیش رفته. کنسر پستان که تومور بسیار شایعیه در خانمها. اگر تومور پستان فقط محدود به خود پستان باشه و سایزش زیر ۲ سانت باشه میشه استیج ۱. اگه سایزش کمی بزرگتر بشه، حدود ۲ تا ۵ سانت، بدون درگیری بافتهای اطراف و غدد لنفاوی میشه استیج ۲. اگر غدد لنفاوی و بافتهای اطراف هم درگیر بشن میشه استیج ۳. یعنی بیماری داره پیشرفته میکنه و از کانون اولیه دور و دورتر میشه. استیج ۴ زمانیه که شما متاستاز دارید.
هم استیج و هم گرید در طراحی و اجرای درست درمان سرطانها نقش دارن. اما سرطانهای شایع در دنیا کدومن؟ سوالیست که مکرر مطرح میشه.
شیوع سرطانها به طور کلی در دنیا بر اساس کشور یا هر منطقه تفاوتهای خاص خودشو داره که تا حد زیادی تحت تاثیر محیط زندگی افراد و یا ویژگیهای ژنتیکی افراد اون منطقه است. دنیا شایعترین سرطان، هنوز سرطان ریه است. ۱۱٪ کل سرطانها رو سرطان ریه تشکیل میده. در جایگاه دوم سرطان پستان هست. باز ۱۱٪. بعد از آن سرطانهای دستگاه گوارش تحتانی. کولورکتال. ۱۰٪. در جایگاه چهارم سرطان پروستات هست که ویژهی آقایان است و ۷٪ کل موارد است. بعد از آن سرطان معده است که سرطان بسیار بدخیمی است و ۵ تا ۶٪ کل سرطانها رو تشکیل میده. این آمار، آمار GloboCan هست. گلوبوکن، آماری تایید شدهی هر کشور رو میگیرن و جمع میکنن.
اما در ایران، شایعترین سرطان، سرطان معده است. ۱۶٪ سرطانها در کشور ما سرطان معده است. در جایگاه دوم سرطان پستان هست. ۱۵٪. بعد سرطانهای کولورکتال. ۱۲ تا ۱۳ درصد. بعد سرطان ریه در جایگاه چهارم و سپس سرطان پروستات. الگوی اپیدمیولوژیک و جمعیتی سرطان در کشور ما با کلیت دنیا تفاوت داره. در جای دیگه هم همینطوره. در ژاپن هم سرطان معده از باقی سرطانها شایعتره. در بعضی جاهای دیگه، با اقداماتی که کردن، سرطان ریه رو به حداقل رسوندن و اون شیوع رو کم کردن. ولی کلا این تفاوتها هست. اما یه نکته وجود داره. بنظر میاد که بروز (اینسیدنس) کیسهای جدید در دنیا داره بیشتر میشه.
دو علت داره. به نظر من، اولا غربالگری و تشخیص خیلی بهتر داره انجام میشه. یعنی ما بیشتر از قبل داریم تشخیص زودرس میدیم. دوم این که جمعیت دنیا داره مسن میشه. با پیشرفتهایی که رشتههای دیگهی پزشکی کردن. رشتهی قلب و عروق. رشتهی جراحی. رشتههای عفونی. باعث شده که طول عمر جمعیت بیشتر بشه و سرطان طبق تعریف بیماری افراد مسنه. و با بالا رفتن سن این تغییرات سلولی امکان شکل گیری رو پیدا میکنه.
مثال ساده در کشور خودمون. آمار رسمی که ما داریم، در تنها منبع موجود، میزان بروز سرطانهای جدید در ایران در سال ۱۳۶۵، ۱۸ هزار و ۳۰۰ مورد گفته شده. همین آمار در سال ۱۳۸۴، یعنی در کمتر از ۲۰ سال -که از نظر اپیدمیولوژی و پزشکی زمان مهمیست- شده ۵۶ هزار مورد. یعنی ۳ برابر. حتما روشهای تشخیص بهتر شدن. ولی بالا رفتن طول عمر و مسائل دیگه هم تاثیر گذاشتند. حالا باید ببینیم ۲۰ سال بعد از این تاریخ چطور خواهد بود. بنابراین، تمایل آماری یک روند صعودی داره. این باید باعث بشه که اولا ما پزشکان، دوما مردم و سوما تصمیمسازان نظام سلامت با قضیه جدیتر برخورد کنن.
در دو سال گذشته، پدیدهای به وجود اومده به نام بیماری کووید ۱۹. که یک گرفتاری جدید برای بشر بود و هست. من فکر میکنم در سرطانشناسی و تشخیص سرطانها هم این قضیه تاثیر گذاشته. علتش واضحه. همهجای دنیا افراد تردید داشتن و نگران بودن که به مراکز پزشکی و درمانی برن. در نتیجه مراجعات پزشکی به دلایل غیرکووید، تا حدی کاهش پیدا کرد.
در نتیجه در این یکی دو سال، بعضی از بیماران در شرایط پیشرفته تر ویزیت شدن. یا بیمارانی که در گذشته خوب شده بودند به دنبال ابتلا به کووید، بیماریشون عود کرد. وجود این مساله کرونا، نه تنها نباید حساسیت ما رو نسبت به سرطان کم بکنه، چون روز جهانی سرطان هست این رو تاکید میکنم، بلکه اتفاقا حساسیت ما رو باید بیشتر کنه. به دو علتی که گفتم. فراموش نکنیم که این مساله در نظام سلامت دنیا بسیار جدیه. و احتمال عود و فرمهای بدخیم بیماری نباید فراموش کرد. در مورد کیفیت تشخیص و درمان و اهمیت کار تیمی، یا مالتی دیسیپلنری تیم ورک، همهی اعضای تیم نباید از یک رشته باشند. باید از رشتههای مختلف باشند. همانطور که گفتم. یک چیز هم که در مورد بیماران سرطان باید توجه داشت، اینه که خیلی از این بیمارها به دلایل شرایط سنی و یا سیستم ایمنی شان، غیر از بیماری بدخیم، مسائل دیگه هم دارند. مسائل دیگهی طب داخلی. مسائل همراه پزشکی. comorbidity ها. توجه به اینها هم خیلی مهمه. اگر یک مریضی سرطان معده داره و ضمنا دیابت کنترل نشده هم داره، دیباتش هم الان که سرطان داره خیلی بیشتر اهمیت پیدا میکنه. چون پروسهی درمان بیماران مبتلا به سرطان در شرایطی که بدن، بدن سالمتریه طبیعتا راحتتره. که در کار درمان فرد سرطانی، متخصص ارگانهای دیگر بیمار اهمیت زیادی دارند.
اما چشمانداز آیندهی سرطان شناسی رو چطور میبینیم؟ این یکی از سوالاتیست که زیاد مطرح میشه. خیلی مثبت. من از سال ۱۳۹۸ در این رشته در خارج و داخل کشور حضور داشتم. واقعیت اینه که جهشی که در ۱۰ سال گذشته در انکولوژی داشتیم، به جرئت به عنوان یک متخصص داخلی میگم، در هیچ رشتهی دیگهی طب داخلی اتفاق نیفتاده. بیماریهایی که قبلا خیلی راحت افراد را از پا در میآوردند رو حالا ما از پا درمیاریم.
روشها پیشرفت کرده. استفاده از ابزارهای درمانی موجود رو بهتر یاد گرفتیم. شیمی درمانی که الان میکنیم با شیمی درمانی که سالها قبل میکردیم بسیار فرق داره. داروها و پروتکلهای درمانی کم عارضه تر و موثر تر شدن. ابزارهای جدید درمانی، تارگتد تراپی که سالها دارن در سرطانهای مختلف مثل سرطان لنفاوی، کنسر پستان، کنسر دستگاه گوارشی خصوصا روده، دستگاه اداری و کلیه. بیمارانی که در گذشته طول عمر زیادی نداشتند الان مدت طولانی با این درمانها زندگی میکنند. ابزارهای جدیدتر درمانی. ایمونوتراپی. که حتما شنیدید. درمانی مبتنی بر ایمنی. فلسفه ی این شیوه با شیمی درمانی کاملا متفاوته.
در شیمی درمانی هدف اینه که سلول بدخیم رو از بین ببریم. حتی به بهای از بین بردن سلولهای سالم. اتفاقیه که در شیمی درمانی میفته. اما در ایمونوتراپی هدف اینه که سیستم ایمنی شخص که سلول سرطانی ازش فرار میکنه را بکار بگیریم.
یا خود سیستم ایمنی اگر اشکال اساسی پیدا کرده آن را درست کنیم و خود سیستم ایمنی بیمار غلبه بر سرطان کنه. که در خیلی از سرطانهای مختلف این روش جایگاه بسیار قابل توجهی پیدا کرده. در این زمینه کشور ما هنوز کمی عقبه و جا داره خودمون رو به دنیا برسونیم. واقعیت اینه که کشور ما در زمینهی پزشکی در منطقه در جایگاه اوله. پس جا داریم که ابزارهای ایمونوتراپی هم رشد بیشتری در کشور ما بکنن. یا درمانهای پرسانالیزد شده. بذارید توضیح بدم.
زیاد پیش میاد: دو بیمار هر دو یک سن دارند و یک بیماری را دارند. دو مرد ۶۰ ساله، هر دو سرطان پروستات دارن. پروستاتی که متاستاز پیدا کرده و استیج ۴ ئه. هر دو را به یک شکل درمان میکنیم چون گایدلاین درمان این رو میگه. یکی به درمان خیلی خوب جواب میده، یکی اصلا جواب نمیده. یکی روش درمان براش عارضهی زیادی داره، اون یکی اصلا دچار عارضهای نمیشه. چرا؟ برای این که این دو نفر خودشون با هم متفاوتند. ایمنیشون با هم متفاوته. حتی علیرغم شباهت ویژگیهای سلولهای بدخیمشون، وقتی وارد سلول میشیم و از مولکول و ژنوم سلول بررسی میکنیم، میبینیم دو بیماری کاملا متفاوتن.
بنابراین پزشکی انکولوژی داره به سمتی میره که فرد آ و فرد ب رو بر اساس نیاز و ویژگی های شخصی خودشون و تومورهاشون درمان بکنن. بهش میگن پزشکی پرسانالایزد. این آیندهی انکولوژیست. مجموعهی این امکانات، این که استفاده ی بهتر از درمانهای قبلی رو یاد گرفتیم، کار تیمی واقعا جا افتاده و ابزارهای درمانی جدید و داروهای جدید، ایمونوتراپی، پرسانالایزد مدسین، تارگتد تراپی این ها همه امید زیادی برای ما ایجاد کرده. غیر از جنبههای درمانهای دارویی و سیستمیک سرطان، درمانهای موضعی هم خیلی پیشرفت کرده. تکنیک های جراحیهای سرطان به مراتب بهتر و دقیقتر از گذشته شده. دورههای طولانی مدت فوق تخصصی سرطانهای یک ارگان خاصی رو یه متخصص میری میبینی جراح با تجربه دقیقتر از گذشته شده، برای سرطان یک ارگان خاص بیمارها دورههای طولانی مدت فوق تخصصی با یک متخصص یا جراح میگذرونن و با دانش اون پزشک تبدیل به یک آدم سالم و بینظیر میشن. جراحی که اون پزشک انجام میده قطعا با جراحیهایی که در گذشته انجام میشد فرق میکنه. یا رادیوتراپی،. دستگاهها و تکنیکهای پرتودرمانی خیلی پیشرفت کردن. و همهی این ابزارها در کنار هم، outcome بهتری برای بیماران رقم میزنه.
یه اتفاق دیگهای هم که افتاده، پیگیری بیماران مبتلا به سرطانه. اولا ما یاد گرفتیم که پیگیری بیمار مبتلا به سرطان، حتی در صورت بهبودی کامل، مادامالعمره.یک مریض هیچوقت نباید پیگیریهاش رو فراموش کنه. توسط پزشک معالج، انکولوژیست، جراح. تمام افراد تیمی که در تشخیص و درمان نقش داشتن باید در پیگیری بیمار دخیل باشن. و از همه چیز مهمتر، خود بیمار باید برای پیگیری و چک آپ منظم و به موقع جدی باشه. مجموعهی این اتفاقات، باعث شده که در شرایط فعلی وضعیت هم تشخیص، هم درمان و هم آیندهی بیماران، نسبت به گذشته خیلی خیلی بهتر شده باشه.
شرایط خاص کووید رو فراموش کنیم. همونجور که لطماتی به همهی افراد جامعه زده، افراد مسن، دیابتیها، افرادی که بیماری زمینهای داشتن، یا حتی افرادی که هیچ بیماری نداشتن. در بیماران مبتلا به سرطان هم توجه خاص میخواد. تاکید میکنم واکسیناسیون کووید، برای بیمار مبتلا به سرطان اجباریست. اینکه بعضیها اعتقاد به واکسیناسیون ندارن فقط باعث میشه به خودشون و عزیزانشون لطمه بزنن. واکسیناسیون کووید برای بیمار سرطانی، با موثرترین واکسنها و در موعد مقرر باید انجام بشه. و خوشبختانه در کشور ما اولین گروهی که واکسیناسیون رو دریافت کردن، بیماران مبتلا به سرطان بودن. به خاطر پیگیریهای خودشون و انجمنهایی که خود من در آنها فعالیت داشتیم و اصرار کردیم تا این کار انجام بشه و باید ادامه پیدا کنه. ضمن این که بهرحال امروز کووید ۱۹ هست، ممکنه فردا ویروس دیگری بوجود بیاد. این پاندمی که اتفاق افتاد باعث شد بشر هشیار تر بشه. در افرادی که بیماری زمینهای دارند باید توجه خاص داشته باشن. از جمله سرطانی که الان در فرد فعال هست و یا سرطانی که در گذشته فرد داشته و حالا خوب شده.
و کلام آخری که مایلم بگم، قبل از هر چیز، پیشرفت هر مقولهی علمی یا پزشکی، نیاز به اقتصاد داره. یعنی هزینه باید کرد. نباید جوری باشه که الان هست. بعضی از بیمارانی که الان به ما مراجعه میکنن نمیتونیم درمانشون کنیم به دلایل مسائل مالی. اینجاست که انجمنهای خیریه مثل خیریهی نور یا انجمنهای دیگه، به یاری این بیماران میان. چون خود بیماران درآمد ندارن، کمک باید بهشون کرد. این کمک یک کمک مقطعی نیست. یک کمک نمادین نیست. این که فقط هر چند وقت یک بار یه سری رو جمع بکنیم و بهشون لوح تقدیر بدیم به نظر من کافی نیست. این حمایت باید متداوم باشه. برنامه ریزی شده باشه. انجمنهای خیریه باید با هم همکاری کنن. مردم نباید اونا رو فراموش کنن. چه اون هایی که ازشون استفاده کردن و خیرِ خیریهها بهشون رسیده، چه اونهایی که خودشون خیر هستن. پزشکان و دانشمندان هم باز میتونن به این انجمنها به روش خودشون کمک کنن. که این هم باید مداومت داشته باشه.
برای همهی عزیزانی که این صحبت رو دیدن، آرزوی سلامتی میکنم. امیدوارم که این صحبتها به مناسبت روز جهانی سرطان، به درد خورده باشه. لاقل هوشیاری رو بیشتر کرده باشه. یادمون باشه این مسائلو. ضمنا، پیگیری افراد سالم در خانوادههایی که زمینههای ژنتیکی دارن، خیلی مهمه. اگر مثلا در یک خانواده سرطان روده بزرگ شیوع زیادی داره، پیگیریهای هم ژنتیک و هم اون ارگان مرتبط توسط متخصص باید انجام بشه. بسته به شرایط هر اجتماع، اگر یک بیماری خاص در یک منطقهی خاص شیوع بیشتری داره باید ریشهیابی بشه که چرا اینطوره. و اگر ریشهی این مساله قابل حل هست باید روش کار بشه، اگر نه اقدامات تشخیصی بهتر و مناسبتری برای مریضها انجام بشه.
آرزوی سلامتی میکنم برای عزیزانی که در این دو سال و در دوران کرونا در مقولهی سرطان به نوعی کار کردن. از پرستاران انکولوژی، متخصصان انکولوژی، همکاران ما در رادیوتراپی، فوقتخصصان انکولوژی. جراحها. خیلی از پزشکان خودشون رو به خطر انداختن. ما در این دو سال هر روز وارد دهان شیر میشدیم و برمیگشتیم. خیلی از انکولوژیستها در دو یا سه مرکز کار میکنن. اکثریت استاد دانشگاه هستن. یعنی فعالیت دانشگاهی و درمانیشون رو هر دو با هم ادامه دادن. واقعا باید قدر این بزرگان رو دونست. عزیزانی که به علت ابتلا به کووید جان خودشون رو از دست دادن. یا آنها که جان عزیزانشون رو از دست دادن. دوباره بهشون تسلیت میگم و باهاشون همدردی میکنیم. این روزها هم میگذره و روزهای خوب دوباره برمیگرده. سرطان هم کمتر میشه، اگر هم باشه بالاخره مثل خیلی از بیماریها میشه هنوز کارهای مفید زیادی براش انجام داد.
خیلی ممنونم از توجهتون.